آی واژه | خاقانی

چون سایه ز خود رمیده باشم
چون سایه ز خود رمیده باشم
چون سایه ز خود رمیده باشم
چون سایه ز خود رمیده باشم
چون سایه ز خود رمیده باشم
چون سایه ز خود رمیده باشم
لب بسته گلو گرفته چون نای
لب بسته گلو گرفته چون نای
لب بسته گلو گرفته چون نای
لب بسته گلو گرفته چون نای
لب بسته گلو گرفته چون نای
لب بسته گلو گرفته چون نای
لب بسته گلو گرفته چون نای
نالان و ستم رسیده باشم
نالان و ستم رسیده باشم
نالان و ستم رسیده باشم
نالان و ستم رسیده باشم
نالان و ستم رسیده باشم
نالان و ستم رسیده باشم
نالان و ستم رسیده باشم
انصاف بده چرا ننالم
انصاف بده چرا ننالم
انصاف بده چرا ننالم
انصاف بده چرا ننالم
انصاف بده چرا ننالم
انصاف بده چرا ننالم
انصاف بده چرا ننالم
کانصاف ز کس ندیده باشم
کانصاف ز کس ندیده باشم
کانصاف ز کس ندیده باشم
کانصاف ز کس ندیده باشم
کانصاف ز کس ندیده باشم
کانصاف ز کس ندیده باشم
کانصاف ز کس ندیده باشم
چند از سگ ابلق شب و روز
چند از سگ ابلق شب و روز
چند از سگ ابلق شب و روز
چند از سگ ابلق شب و روز
چند از سگ ابلق شب و روز
چند از سگ ابلق شب و روز
چند از سگ ابلق شب و روز
افتادهٔ سگ گزیده باشم
افتادهٔ سگ گزیده باشم
افتادهٔ سگ گزیده باشم
افتادهٔ سگ گزیده باشم
افتادهٔ سگ گزیده باشم
افتادهٔ سگ گزیده باشم
افتادهٔ سگ گزیده باشم
چند از پی آب دست هر خس
چند از پی آب دست هر خس
چند از پی آب دست هر خس
چند از پی آب دست هر خس
چند از پی آب دست هر خس
چند از پی آب دست هر خس
چند از پی آب دست هر خس
چون بلبله قد خمیده باشم
چون بلبله قد خمیده باشم
چون بلبله قد خمیده باشم
چون بلبله قد خمیده باشم
چون بلبله قد خمیده باشم
چون بلبله قد خمیده باشم
چون بلبله قد خمیده باشم
تا کی چو ترازو از زبانی
تا کی چو ترازو از زبانی
تا کی چو ترازو از زبانی
تا کی چو ترازو از زبانی
تا کی چو ترازو از زبانی
تا کی چو ترازو از زبانی
تا کی چو ترازو از زبانی
در گردن زه کشیده باشم
در گردن زه کشیده باشم
در گردن زه کشیده باشم
در گردن زه کشیده باشم
در گردن زه کشیده باشم
در گردن زه کشیده باشم
در گردن زه کشیده باشم
طیار شوم زبان ببرم
طیار شوم زبان ببرم
طیار شوم زبان ببرم
طیار شوم زبان ببرم
طیار شوم زبان ببرم
طیار شوم زبان ببرم
طیار شوم زبان ببرم
تا راست روی گزیده باشم
تا راست روی گزیده باشم
تا راست روی گزیده باشم
تا راست روی گزیده باشم
تا راست روی گزیده باشم
تا راست روی گزیده باشم
تا راست روی گزیده باشم
چون صبح و محک به راست گویی
چون صبح و محک به راست گویی
چون صبح و محک به راست گویی
چون صبح و محک به راست گویی
چون صبح و محک به راست گویی
چون صبح و محک به راست گویی
چون صبح و محک به راست گویی
گویای زبان بریده باشم
گویای زبان بریده باشم
گویای زبان بریده باشم
گویای زبان بریده باشم
گویای زبان بریده باشم
گویای زبان بریده باشم
گویای زبان بریده باشم
گوئی که ز غم مجوش و مخروش
گوئی که ز غم مجوش و مخروش
گوئی که ز غم مجوش و مخروش
گوئی که ز غم مجوش و مخروش
گوئی که ز غم مجوش و مخروش
گوئی که ز غم مجوش و مخروش
گوئی که ز غم مجوش و مخروش
این پند بسی شنیده باشم
این پند بسی شنیده باشم
این پند بسی شنیده باشم
این پند بسی شنیده باشم
این پند بسی شنیده باشم
این پند بسی شنیده باشم
این پند بسی شنیده باشم
درجوش و خروش ابر و بحرم
درجوش و خروش ابر و بحرم
درجوش و خروش ابر و بحرم
درجوش و خروش ابر و بحرم
درجوش و خروش ابر و بحرم
درجوش و خروش ابر و بحرم
درجوش و خروش ابر و بحرم
نتوانم کرمیده باشم
نتوانم کرمیده باشم
نتوانم کرمیده باشم
نتوانم کرمیده باشم
نتوانم کرمیده باشم
نتوانم کرمیده باشم
نتوانم کرمیده باشم
خاقانی دلفکارم آری
خاقانی دلفکارم آری
خاقانی دلفکارم آری
خاقانی دلفکارم آری
خاقانی دلفکارم آری
خاقانی دلفکارم آری
خاقانی دلفکارم آری
اندیک نه شوخ دیده باشم
اندیک نه شوخ دیده باشم
اندیک نه شوخ دیده باشم
اندیک نه شوخ دیده باشم
اندیک نه شوخ دیده باشم
اندیک نه شوخ دیده باشم
اندیک نه شوخ دیده باشم